روایتی از نحوه قتل امیرکبیر در حمام فین ، امیرکبیر کجا دفن است؟!
به گزارش وبلاگ عصر نو، 169 سال قبل در چنین روزی میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر به قتل رسید؛ مردی که به گفته استاد محمود حکیمی اگر می گذاشتند زنده بماند و تصمیماتش را عملی کند اکنون ایران یکی از پیشرفته ترین و قدرتمندترین کشورهای جهان بود.
اما میرزاتقی خان فراهانی به شکل ناجوانمردانه ای در حمام فین کاشان به قتل رسید و نتوانست برنامه هایی که برای پیشرفت ایران طراحی نموده بود عملی کند.
بعد از برکناری امیرکبیر از صدراعظمی و کشتن او، ایران دوره قاجار نه پیشرفت کرد و نه روی خوش دید و بعد از او دوره قاجار به یکی از بدترین دوره های تاریخی ایران تبدیل شد.
آرزویی به نام استقلال و پیشرفت ایران
محمود حکیمی درباره واقعیت های زندگی امیرکبیر و این که چرا با توجه به این که او شخصیتی معاصر است اما به این میزان زندگینامه او با افسانه و شایعه درهم آمیخته است، می گوید: امیرکبیر اصلا اهل خودنمایی نبود و بر خلاف آنچه درباره قاجار و آن دوره تاریخی رایج بود، اصلا تمایلی به مدح و ثنای دیگران نداشت. زمانی که تصمیم گرفت روزنامه وقایع اتفاقیه را منتشر کند، نویسنده ها را دور هم جمع کرد و به همه آنها یادآوری کرد اصلا نامی از او در این روزنامه نیاورند و هر زمان که لازم بود اسمی از او نوشته گردد، به جای نام او بنویسند هیات امنای دولت. وقتی دلیلش را پرسیدند گفت: اگر قرار باشد نام مرا بنویسید، قبلش دو خط در مدحم می نویسید!
حکیمی می گوید: به نظر من که درباره امیرکبیر بسیار مطالعه نموده ام، او شهید است چرا که بسیار مومن بوده و راه و رسمش در اداره کشور بر اساس انسانیت بوده است.
امیرکبیر از رشوه که باعث بیماری سیستم مالی و کشورداری می گردد، بیزار بوده و اگر متوجه انحرافی در این زمینه می شده هم رشوه دهنده را توبیخ می نموده وهم رشوه گیرنده را.
وطن دوست تر از او در تاریخ ایران بسیار کم داریم. امیر بسیار مشتاق پیشرفت ایران بود و تصمیم داشت ایران را به یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان تبدیل کند اما به همین اندازه هم به فکراستقلال ایران بود.
در زمان صدارتش اجازه نداد حتی یک وجب از خاک کشور به بیگانگان داده گردد. واردات آنچه در کشور داشتیم ممنوع نموده بود.
مثلا می گفت وقتی در ایران بهترین پارچه ها بافته می گردد، نباید پارچه وارد ایران گردد. مدرسه دارالفنون را راه اندازی کرد که با روش های مدرن اداره می شد اما مدام می گفت مدارس نباید دست اجنبی باشد چراکه آنها تفکر و اندیشه ایرانی ها را عوض خواهندکرد. مدام درباره اجنبی ها و این که نباید ایران را به آنها سپرد هشدار می داد.
کدام چهره؟ کدام امیر؟
محمود حکیمی درباره امیرکبیر کتاب زیاد نوشته که بعضی از آنها را انتشارات قلم منتشر نموده. این محقق و نویسنده کتاب داستان هایی از زندگانی امیرکبیر را هم نوشته که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر نموده که به تازگی به چاپ چهلم رسیده و یکی از پرمخاطب ترین کتاب ها درباره امیرکبیر است.
تصویر روی جلد این کتاب را زنده یاد صادق صندوقی کشیده که بسیاری از ایرانیان، امیرکبیر را با همین تصویر می شناسند.
صندوقی یکی از بهترین تصویرگران کتاب در ایران است اما احسان رضایی، روزنامه نگار می گوید این تصویر شباهت زیادی به امیرکبیر ندارد اما چون کتاب پرفروش شده، تصویر روی جلد آن هم به تصویری مرجع برای مردم و سازندگان سریال های امیرکبیر (سعید نیک پور) و سال های مشروطه (محمد ورزی) تبدیل شده است. طبق مستنداتی که موجود است چهره امیرکبیر گرد بوده اما در این سریال ها چهره امیر، کشیده تصویر شده است. در سریال امیرکبیر که در دهه 60 ساخته و از تلویزیون پخش شد سعید نیک پور علاوه بر کارگردانی این سریال نقش امیرکبیر را هم بازی می نماید. این سریال چندین بار از شبکه های مختلف تلویزیون روی آنتن رفته به همین دلیل مردم چهره سعید نیک پور را به عنوان چهره امیرکبیر پذیرفته اند.
رضایی درباره تصاویری که از چهره واقعی امیرکبیر به جا مانده، می گوید: طبق آنچه در تاریخ نوشته شده تا زمانی که امیر زنده بود هنوز دوربین عکاسی وارد دربار قاجار نشده بود بنابراین عکسی هم از امیرکبیر نباید ثبت شده باشد.
دو سال قبل عکسی در شبکه های اجتماعی دست به دست شد که گفته می شد عکس امیرکبیر است. اما بعد از چند روز ثابت شد که عکس امیر نیست.
این عکس متعلق به ارنست هولتسر، عکاس و مهندس آلمانی است که سال 1863 به استخدام دولت انگلیس درآمد و از طرف انگلیسی ها مامور شد تا برای نظارت بر سیم کشی خطوط تلگراف به ایران بیاید.
تاریخی که 10 سال بعد از قتل امیر در حمام فین است و طبیعتا هولتسر نمی توانسته از امیر عکس بگیرد. از امیرکبیر در زمان صدارتش چند نقاشی کشیده شده که فریدون آدمیت، مورخ معروف در کتاب امیرکبیر و ایران توضیحاتی در خصوص آنها داده ولی هیچ اشاره ای به عکاسی از او ننموده است.
ظاهرا قدیمی ترین تصویر از امیر، تصویری است که یک سال بعد از انتصاب امیر به صدارت و به دستور ناصرالدین شاه کشیده و اسم نقاشش، ابراهیم خان نقاش باشی با همین یک اثر در تاریخ جاودانه شده. این تابلو الان در کاخ گلستان نگهداری می گردد.
مرگ مظلومانه
حکیمی می گوید: امیر را به شکل ظالمانه ای در حمام فین کاشان به قتل رساندند.ابتدا رگ دو دست او را زدند اما چون جان دادنش طول کشید، لنگ را روی صورت او گذاشتند و آنقدر نگه داشتند تا امیر دیگر نفس نکشید. در کتاب های تاریخی که در دوره ناصری نوشته شده، مرگ امیر را به دلیل زکام نوشته اند! فقط محمدجعفر خورموجی در کتاب حقایق الاخبار ناصری درباره قتل امیر نوشته که بعد از آن با همین کتاب آنقدر بر سر خورموجی می زنند که او کور می گردد. جنازه امیر را شبانه در پشت باغ فین دفن می نمایند که بعد از یک سال به اصرار همسرش، پیکر او را بیرون آورده و بنا به وصیتش به کربلا برده و در آنجا به خاک می سپارند.
ارادت امیر به سیدالشهدا (ع)
تا سال قبل که کرونا هنوز شایع نشده بود، هر سال ایرانیان زیادی به عراق و کربلا می رفتند و عکس های زیادی از این سفرها در شبکه های اجتماعی منتشر می کردند، عکس هایی که نشان می دهد ایرانی ها حالا دیگر کربلا و نجف و کاظمین را مثل کف دست شان می شناسند و می دانند در هرگوشه این شهرها کدام امام شهید به خاک سپرده شده اما نکته قابل تامل این است که زائران ایرانی به ندرت عکسی از آرامگاه امیرکبیر را که در صحن امام حسین (ع) است به اشتراک گذاشته اند.
همه ایرانی ها با نام امیرکبیر آشنا هستند و می دانند او برای ایران چه نموده اما بیشتر ایرانی ها نمی دانند آرامگاه امیرکبیر در کربلا و داخل حرم سیدالشهدا و نزدیک باب شهداست.
رضایی در این باره می گوید: سالی که ما رفتیم کربلا آرامگاه امیر در بخش زنانه بود به همین دلیل ما نتوانسیم سر مزارش برویم، شاید به همین دلیل است که عکس کمتری از آرامگاه ایشان منتشر شده است.امیرکبیر ارادت خاصی به ائمه به خصوص امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشت به همین دلیل وصیت نموده بود در کربلا به خاک سپرده گردد.زمانی که زنده بود با هزینه خودش سفارش داد گنبدی از طلا برای حرمین کاظمین ساخته و نصب گردد.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه وبلاگ عصر نو
منبع: جام جم آنلاین