در جستجوی ژن ثروت؛ درون مغز یک میلیاردر ، چرا ابرثروتمندان رفتار های عجیب و به ظاهر دیوانه وار دارند؟

به گزارش وبلاگ عصر نو، خبرنگاران- فرانسیس اسکات فیتز جرالد یکی از بهترین داستان نویسان قرن بیستم روزگاری جمله معروفی را بیان کرده بود: ثروتمندان با من و شما فرق دارند.

در جستجوی ژن ثروت؛ درون مغز یک میلیاردر ، چرا ابرثروتمندان رفتار های عجیب و به ظاهر دیوانه وار دارند؟

به گزارش وبلاگ عصر نو به نقل از فورچون، در واقع، برخی از اقدامات اخیر ابر ثروتمندان را می توان نوعی متفاوت بودن نامید. آنان شدیدا ریسک پذیر هستند: میلیارد هایی که خود به فضا سفر می کنند، در خودرو های مسابقه ای به اطراف می چرخند و یا در تور های دیدنی مشکوک به تاریک ترین اعماق دریا فرو می روند. سپس نوعی ناپختگی ظاهری در آنان وجود دارد. برای مثال، ایلان ماسک ثروتمندترین مرد روی زمین می تواند کار های ناگفته ای در دنیا انجام دهد یا صرفا در زیر نور خورشید غرق در نوشیدنی پینیا کولادا باشد، اما در عوض او روزهایش را با بحث آنلاین درباره نظریه های توطئه سپری می کند و یا آن که در حال به چالش کشیدن زاکربرگ یک ثروتمند دیگر و دعوت از او برای مبارزه در قفس است.

چه چیزی باعث می شود که یک فرد باهوش بتواند چنین ثروت شگفت انگیزی را تا این حد نامنظم جمع کند؟ آیا چیزی در آن انبوه میلیون ها یا میلیارد ها ثروت وجود دارد که انسان را به سوی حواس پرتی سوق می دهد؟ یا آن که کسی که جرات و خلاقیت داشته باشد تا میلیارد ها دلار به دست آورد در وهله نخست قدری عجیب و غریب به نظر می رسد؟

این موارد پرسش هایی هستند که دانشمندان رشته های مختلف را برای سالیان متمادی سرگردان ساخته اند. افراد ابر ثروتمند امروزی که اکثرا نیز مرد هستند اولین افرادی نیستند که رفتار گیج کننده ای از خود نشان می دهند و گاهی اوقات به نظر می رسد که به بیماری روانی مبتلا هستند.

هوارد هیوز کارگردان آمریکایی به عنوان ثروتمندترین فرد دنیا شیشه های شیر را با ادرار خود پر می کرد، مایکل جکسون میلیون ها دلار خرج کرد تا زرافه ها، تمساح ها، خرس ها، فیل ها و میمون ها را برای زندگی در مزرعه و باغ وحش خصوصی اش بیاورد، استیو جابز با وجود نارنجی شدن پوست اش هفته ها چیزی جز هویج و سیب نخورد و پادشاهان ثروتمند فاسد از جورج سوم بریتانیا تا کالیگولا امپراتور روم به طور گسترده ای دیوانه قلمداد شده بودند.

بررسی منشاء این تکانه ها در حوزه روانشناسی و عصب شناسی بوده است. روانشناسان برای تجزیه و تحلیل افراد ابر ثروتمند از استفاده از نظریات فروید و یونگ گرفته تا ترکیب آن با علوم اعصاب، علوم شناختی، علوم رفتاری و روانشناسی اجتماعی تلاش می کنند یک قدم رو به جلو بردارند تا عملکرد درونی فکر میلیاردر ها را آشکار سازند.

با این وجود، زمانی که صحبت از توضیح رفتار عجیب برخی از این افراد با ارزش خالص درآمدی فوق العاده بالا به میان می آید مجموعه ای از مشاهدات خیره کننده هستند. آیا واقعا به یک متخصص نیاز داشتیم که به ما بگوید آنانی که بیش از 25 میلیون دلار ثروت دارند بیش تر روی خودشان متمرکز شده اند تا دیگران؟ آیا این تعجب آور است که ابرثروتمندان ممکن است برای احساس همدردی با گروه های خارج از حلقه درونی خود مانند لشکر کارگرانی که ثروت شان را ایجاد کرده اند تلاش کنند؟

شاید کسی نباید شوکه شود اگر بداند این میلیاردر خودساخته ممکن است دارای یک شعله خودشیفتگی اضافی باشد، دوست دارد همه چیز تحت کنترل او باشد و یا این که به شدت اهل رقابت است. نتیجه گیری های این حوزه را می توان از طریق سناتور برنی سندرز فردی معروف، اما غیر دانشمند خلاصه کرد زمانی که گفته بود میلیاردر ها به مسائل روانپزشکی مبتلا هستند. همانطور که زندگی ابرثروتمندان به طور فزاینده ای به سمت افراط و تفریط منحرف شده مسائل آنان نیز افزایش یافته است.

این ضرب المثل که با پول نمی توان شادی را خرید به طرز غم انگیزی برای قربانیان آن چه به عنوان سندرم ثروت ناگهانی شناخته می شود صدق می کند افرادی که از تحریک پذیری، بی خوابی، پارانویا، افسردگی، اضطراب و حملات هراس رنج می برند. این ممکن است بخشی از دلیلی باشد که نشان می دهد چرا بسیاری از افراد مغز خود را با کتامین تسکین می دهند و با سیلوسایبین خود درمانی می کنند.

مولتی میلیونر های ناراضی در یک مطالعه روانشناختی در سال 2011 میلادی به محققان مرکز ثروت و بشردوستی کالج بوستون گفته بودند بخشی از مشکل شان آن است که هیچ مقداری از ثروت برای شان کافی به نظر نمی رسد و هرگز نقطه ای وجود ندارد که بتوان ولع بیشتر را متوقف کرد. 1000 نفر از پاسخ دهندگان شرکت کننده در آن مطالعه که هر یک حداقل 25 میلیون دلار ثروت در اختیار داشتند وجود احساس اضطراب، نارضایتی و به طرز شگفت انگیزی ناامنی مالی را توصیف کردند.

یکی از پاسخ دهندگان به محققان گفته بود تا زمانی که یک میلیارد دلار پس انداز نکرده باشد احساس امنیت نمی کند و این فرضیه را عنوان کرد که همان طور که بدن انسان برای مقابله با دسترسی آسان امروزی به چربی و قند فراوان تکامل نیافته و هوس یک چیزبرگر اضافی را می کند فکر انسان نیز بدان خاطر که برای مقابله با پول اضافی تکامل نیافته پس از آن که ثروت به جای آسایش تبدیل به یک بار شد آرزوی ثروت بیش تر را خواهد داشت.

آن دسته از شهادت های شخصی مشکل را برجسته کردند، اما پرسش اصلی را بی پاسخ گذاشتند: چرا بسیاری از افراد بسیار ثروتمند بدبخت هستند و چرا تا این مقدار عجیب رفتار می کنند؟ اخیرا یک ژانر علمی دیگر یعنی ژنواکونومیک تلاش کرده تا با استفاده از گنجینه اطلاعات ژنتیکی که از اواخر قرن گذشته زمانی که ژنوم انسان برای اولین بار نقشه برداری شد در دسترس قرار گرفته به این سوال پاسخ دهد.

دانشمندان در این زمینه و رشته تازه نام آن را در سال 2007 میلادی ابداع کردند نشان می دهند که برخی از افراد با تمایل به موفقیت مالی متولد می شوند. در نتیجه، دانشمندان در پی کشف ژن ثروت هستند که میلیاردر ها را از بقیه ما جدا می کند. دانشمندان در این زمینه تا حدودی پیشرفت کرده اند، اما نکته اینجاست: به نظر می رسد که چنین تمایل ژنتیکی اغلب با احتمال بروز ویژگی های اختلال شخصیتی همراه است. این شرایط از طریق فرآیندی به نام پلیوتروپی* انجام می شود پدیده ای که در آن یک مکان ژنتیکی بر دو یا چند صفت تاثیر می گذارد. تحقیقات ارتباطی بین پیشرفت تحصیلی (که به عنوان کننده ای برای احتمال ثروتمند شدن دیده می شود) و مستعد مبتلا شدن به اسکیزوفرنی، اوتیسم، اختلالات اضطرابی و سایر شرایط را نشان داده است.

دانیل بنجامین پروفسور دانشکده مدیریت اندرسون می گوید در تحقیقات اش معین شد که هیچ ژن ثروتی وجود ندارد. در مطالعات بنجامین در مورد پیشرفت تحصیلی به جای یک سوزن ژنتیکی در انبار کاه ژنومی او و همکاران اش 3952 چند شکلی تک نوکلئوتیدی متمایز را شناسایی کرده اند و او مطمئن است که هنوز همه آنان را پیدا نکرده اند. فکر کردن به خارج از جعبه مطمئنا منجر به نوآوری های زیادی شده است از جمله در زمینه رایانه شخصی. هم چنین، این موضوع منجر به برخی سوء تفاهم های نگران کننده از واقعیت شده است از جمله دلبستگی مایک لیندل مولتی میلیونر به روایتی نادرست در مورد دستگاه های رای گیری و همدلی ایلان ماسک با کیوانان یا طرفداران افراطی ترامپ.

علاوه بر این، پروفسور بنجامین به رغم علاقه اش به ژنتیک اشاره می کند وقتی صحبت از رفتار انسان می شود عوامل زیادی به مقدار وراثت قدرتمند هستند که ممکن است افراد ابر ثروتمند را به سمت رفتار های آشفته سوق دهند. حتی غول های صنعت هم از فشار همسالان مصون نیستند و تمایل به همگام شدن با میلیاردر های دیگر در آنان وجود دارد.

تمایل به پذیرش ایده های عجیب و غریب تازه شاید یک تلفن قابل حمل که می تواند موسیقی پخش کند، فیلم بگیرد و زبان سواحیلی را ترجمه کند می تواند کلید ثروتمند شدن باشد. دلیلی وجود دارد که فکر کنیم چندریختی تک نوکلئوتید* یا SNP هایی که دکتر بنجامین و تیم اش در حال مطالعه آن هستند با نوعی فکر باز افراطی همراه هستند.

او به فورچون می گوید: من تعجب نمی کنم اگر یک عارضه جانبی به ویژه از نظر فکری انعطاف پذیر باشد و احتمالا ویژگی هایی هستند که برای موفقیت در دنیای تجارت مفید می باشند، اما شما می توانید را در زمینه واکسن ها یا هر چیز دیگری که شبیه تئوری های توطئه می شود نیز به کار ببرید. پروفسور بنجامین در پاسخ به این پرسش که آیا در آینده فردی با شاخص چند ژنی که ژنوم یک میلیاردر را تعریف کند خواهد آمد می گوید:من فکر می کنم این اتفاق خواهد افتاد.

پروفسور بنجامین تخمین می زند که طی بازه زمانی ده ساله این علم به بلوغ می رسد بدان معنا که داده های ژنتیکی در تحقیقات جریان اصلی در علوم اجتماعی گنجانده خواهد شد. بنجامین می گوید با توجه به ارتباط احتمالی کسب ثروت با پریشانی روانی اگر مداخله پیش از تولد جنین در مقیاس وسیع رخ دهد می تواند نابرابری را افزایش داده و پیامد های منفی دیگری نیز به همراه داشته باشد. او می گوید: در آن صورت ممکن است افراد بیش تری با شرایط خاص روانپزشکی وجود داشته باشند. در آن صورت اگر آن نسل از قبل برای اشتیاق پول سازی برنامه ریزی شده باشد احتمالا در عمارت پرسه می زند، ال اس دی مصرف کرده و توئیت های ترسناک را ارسال می کنند!

این معضل والدین که هنوز فرضی است باعث طرح سوال جالبی می شود: اگر ویژگی های ابر ثروتمندان در کد ژنتیکی آنان در کنار گرایش به اقدامات عجیب و غریب حبس شود آیا ممکن است این ترکیب های عجیب و غریب دلیل ثروت آنان باشد و نه تاثیر آن؟ در آن صورت عجیب بودن میلیاردر ممکن است چیزی نباشد که باید از آن اجتناب ورزید بلکه باید در پی آن بود.

البته در دنیایی که برخی از افراد با امتیازات و فرصت های بزرگ به دنیا می آیند و بسیاری دیگر با موانع و معایب بزرگی روبرو هستند ژنتیک تنها می تواند نقش کمی در یک داستان موفقیت داشته باشد. هر تصوری از دستاورد که بیش از حد بر جبر زیستی متکی باشد خطر انحراف به حوزه ناخوشایند اصلاح نژادی، با تمام تحریفات و نژادپرستی مرتبط با آن را نیز در پی خواهد داشت. علاوه بر این، پروفسور بنجامین خاطرنشان می سازد که علیرغم علاقه اش به ژنتیک زمانی که صحبت از رفتار انسان به میان می آید نیرو های زیادی به مقدار وراثت قوی هستند که ممکن است محرک باشند.

بنجامین می گوید:اگر دوستان شما به فضا می روند این همان کاری است که می خواهید انجام دهید.

* پلیوتروپی: در دانش ژنتیک به پدیده ای که تظاهرات چندگانه رخ نمودی یک ژن را نشان می دهد چند نمودی یا پلیوتروپی می گویند.

*چندریختی تک نوکلئوتید: یک تغییر در دنباله دی ان ای است که در یک نوکلئوتید (A,C، G,T) در ژنوم بین افراد یک گونه بیولوژیکی یا بین یک جفت کروموزوم در یک فرد این نوکلئوتید تفاوت دارد.

منبع: فرارو

به "در جستجوی ژن ثروت؛ درون مغز یک میلیاردر ، چرا ابرثروتمندان رفتار های عجیب و به ظاهر دیوانه وار دارند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "در جستجوی ژن ثروت؛ درون مغز یک میلیاردر ، چرا ابرثروتمندان رفتار های عجیب و به ظاهر دیوانه وار دارند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید